John C. Reilly

این فیلم داستان یک روزنامه نگار است که به دستور سر دبیر روزنامه ای که در آن فعالیت میکند به دبیرستان قدیمی اش میرود...

«رایل» پسربچه ای ۱۱ ساله است که به تازگی با چوب، دو دندان همكلاسی خود را شكسته است. بعد از این اتفاق، خانواده رایل برای دلجویی به خانه خانواده «هویل» می‌روند و با رفتار بسیار محترمانه ای مواجه می شوند، اما رفته رفته خشونت در روابط آنها به وجود می آید و وضعیتی بسیار تاسف‌بار به ‌وجود می آورد.

انسان‌ها از سیاره زمین رفته‌اند. تنها میراثی که آن‌ها بر روی سیاره گذاشته اند ماشینهای مکانیکی بزرگ و مخوف است که جان انسانها را به خطر می انداخت. در این بین ۹ گروه از عروسکهای پارچه‌ای سر از لاک خود دربرمی آورند تا سیاره را از دست این ماشینها نجات دهند...

شش سال پس از وقایع انیمیشن قبلی، رالف و ونلوپ که اکنون به دوستانی صمیمی هم تبدیل شده اند، یک روتر وای فای را در بازی می یابند که آن‌ها را وارد ماجراجویی جدیدی می کند.

«رالف» شخصیت بد یک بازی کامپیوتری است که میخواهد، همانند شخصیت خوب بازی که «فلیکس» نام دارد، یک قهرمان محبوب باشد. اما مشکل اینجاست که هیچکس آدم بدها را دوست ندارد. او تصمیم میگرد هرطور شده به آرزویش برسد، اما در این راه کل دنیایی که در آن است را دچار اختلال می کند...

داستان درمورد پسر بچه غیر عادی هست که مادر او تمام تلاشش را می کند تا به او کمک کند اما تنهایی از عهده ی این کار بر نمی آید برای همین از همسر سابقش میخواهد که به او کمک کند...

این فیلم یک داستان کمدی و هجوآمیز درباره شخصیت مشهور شرلوک هولمز و همکارش دکتر واتسون را روایت می کند. کارآگاه شرلوک هولمز و دکتر جان واتسون برای انجام تحقیقات یک پرونده قتل به کاخ باکینگهام می‌روند. آن‌ها چهار روز برای حل معمای قتل زمان خواهند داشت وگرنه قربانی بعدی ملکه انگلستان خواهند بود…

این مجموعه شخصیت های منحصر به فردی از بینندگان MCU را نشان می دهد که طی سالهای گذشته آنها را شناخته اند و آنها را دوست دارند و از نمادین ترین لحظات خود دوباره دیدن می کنند.

هوانورد، فیلمی حماسی زندگینامه‌ای درام به نویسندگی جان لوگان و کارگردانی مارتین اسکورسیزی و با بازی لئوناردو دیکاپریو، کیت بلانشت، کیت بکینسیل و جود لا است. داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیه‌کننده و خلبان پرآوازه از اواخر دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود

9 انیمیشنی علمی تخیلی به کارگردانی شین آکر می‌باشد. تیم برتون از تهیه‌کنندگان اجرایی بوده‌است. انسان‌ها از سیاره زمین رفته‌اند. تنها میراثی که آن‌ها بر روی سیاره گذاشته اند ماشینهای مکانیکی بزرگ و مخوف است که جان انسانها را به خطر می انداخت. در این بین ۹ گروه از عروسکهای پارچه‌ای سر از لاک خود دربرمی آورند تا سیاره را از دست این ماشینها نجات دهند…

«علاءالدین» رئیسی از جمهوری کوچک وادیه در شمال آفریقا است که زندگی خود را به خطر می اندازد تا از اجرای دموکراسی در کشوری که با علاقه آن را تحت سلطه داشته جلوگیری کند…

برادرخوانده؛ فیلمی کمدی به کارگردانی آدام مک‌کی است. داستان دو برادر ناتنی به نام های برنان هاف (ویل فرل) و دیل دوبک (جان سی ریلی) را روایت میکند که هر دوی آنها در تنبلی و احمق بودن بیش از حد نقطه اشتراک دارند…

شب‌های تالادگا، فیلمی در سبک کمدی ورزشی به کارگردانی آدام مک‌کی است. ریکی بابی و کل ناتن، دو رفیق و یار همیشگی مسابقات اتومبیل رانی را دوست دارند. با ورود ژان ژیرار راننده متظاهر فرمول یک فرانسوی به میدان، طلسم خوش شانسی ریکی می شکند…

روزهای تندر؛ فیلمی در ژانر ورزشی اکشن درام به کارگردانی تونی اسکات است. کول تریکل، جوان بی تجربه اما جویای نام و علاقه مند راندن اتوموبیل های مسابقه ای، مورد حمایت تیم دولن قرار می گیرد. از طرف دیگر هری هاگ، راننده سابق، نیز نقش مربی او را به عهده می گیرد. کول رقیبی به نام رودی برنز دارد…

بیل کاتینگ قصاب سر دسته آمریکاییها، حریف ایرلندی خود کشیش والن را که سردسته گروهی ایرلندی به نام خرگوشهای مرده است میکشد و آمریکاییها پیروز میشوند. بعد از گذشت شانزده سال پسر کشیش، آمستردام به نیویورک باز میگردد تا از بیل به خاطر مرگ پدرش انتقام بگیرد.

اکتبر سال 1991. طوفانی مهیب از سمت جزایر برمودا شروع به وزیدن می‌کند و در سر راه خود با توده ای از هوای سرد جاری از «گریت لیکس» همراه می شود که در نتیجه ی آن، امواجی غول آسا به هوا بر می خیزند و سرنشینان یک کشتی ماهی گیری را در میان «طوفان کامل» نابود می کنند...

آواز؛ انیمیشنی موزیکال کمدی به کارگردانی گارث جنینگز است. یک کوآلا بنام “باستر” تلاش می کند تا سالن تئاتر سابقش را دوباره باز کند…

داستان در سال ۱۸۵۱ (غرب وحشی) در اورگن و کالیفرنیا، همزمان با تب طلا رخ می‌دهد. چارلی (خواکین فینیکس) و ایلای (جان سی ریلی) به‌دنبال کشتن هرمن کرمیت وارم (جیک جلنهال) راهی کالیفرنیا می‌شوند که در این مسیر اتفاقات بسیاری رخ می‌دهد و پس از رسیدن به مقصد، ماجرا به شکلی متفاوت با نقشهٔ ابتدایی ادامه پیدا می‌کند…